📝موضوع انشاء: سفر خیالی به داخل بدن انسان 📝 ✨️ لطفا از گوگل نباشه ✨️ ⚘️کوتاه و خلاصه ⚘️

سلام اسم من آب هسته من به همه یه نقاط بدن فردی که مرا می‌نوشد نفوذ میکنم من اول از دهات تو وارد بدنت میشوم از تونل های تاریکی عبور میکنم در راهم افراد زیادی را دیدم وارد رگ های خونی شدم در آن جا فشار زياد خون من را كنار يك سلول پياده كرد. اين جا پر از راز ها و معما های پیچیده است یک صف بزرگ را دیدم که همه ی غذا ها در آنجا مشغول بودن که وارد معده شود بعضی از آنها برمی‌گشتند و اوضاع خوب نبود که قرص مسکن اومد اما هیچ تاثیری نداشت که ناگهان همه در حال تشویق فرد جدیدی بودند یعنی چایی نبات

دنیای ما پر از رازها و معماهای بی‌پایان است، در این انشا، یک سفر شگفت‌انگیز و خیالی به درون گوش را تجربه می‌کنیم. سفر ما از لاله گوش شروع می شود بخشی از گوش که به خاطر شکل خاصش امواج صوت را به خوبی جمع آوری می‌کند و به سمت مجرای گوش می‌فرستد. سپس از دریچه‌ی کوچک مجرای گوش، قدم به داخل این غار تاریک می‌گذاریم.خیلی تاریک است، جایی دیده نمی‌شود باید چراغ قوه کوچکی را که همراه داریم روشن کنیم. کمی که جلو می‌رویم راه رفتن سخت‌تر می شود، ماده ای مومی شکلِ چسبناک، زرد رنگ و تلخ مزه ای سرتاسر این مجرا را پوشانده تا از ورود حشرات به درون گوش جلوگیری کند و از گوش در مقابل عفونت ها حفاظت نماید. به سختی خودمان را به انتهای این غار تاریک می رسانیم… انگار انتهای این غار بن بست است! یک پرده نازک که دائم در حال لرزش است راه را بسته! معرکه یادت نره خوشگلم 💛